هرشب که می خواهی بخوابی انبوه سوژه ها خط ذهنت را می گیرند و یکباره هم از روی ریل ذهنت عبور می کنند وتنها گردی از خود به جا می گذارند.بدون اینکه بتوانی به سرعتشان برسی وتو می مانی که چگونه با کلام بودنت را ادامه دهی.دستت به جایی بند نیست.چیزی درونت را می خراشد وراهی به بیرون نمی یابد.آن وقت با خودت می گویی کاشکی می شد سکوت را هم نوشت.
غلت می زنی از پهلویی به پهلوی دیگر .شاید کلام راهی برای گریز بیابد ، اما " بخواب دیگه" اگر نخواهد تورا با آرنج هم بیازارد، برت می گرداند جای اول.باز هم گرد و ،ردی از افکار زود گذر.
آنچه را که نامش بی خوابی است تو را در خود می گیرد واز جا بلندت می کند. صدایی در تاریکی همرازت می شود.تیک تاک گذر زمان است.لجت می گیرد از این لحظه های در گذر.باطری ساعت دیواری را بیرون می کشی. زمان هم با تنهائیت می ماند.دلت می خواهد جزر دریای سکوت راببینی ودوباره در انبوه کلام غرق شوی.
... الله اکبر... نمی دانی چه زمانی است.نمی دانی حاج سید رحمان است ، حاج محمد علی است ،حاج غلومرضا است ، شیخ احمد است: نه این ها که رحمت خدا رفته اند .این هم که صدایش جوان تر است.
چشمانی به پف رسیده وسرخ وتنی خسته ومانده.می گویی : کاش مانده بودم در بی تیک تاکی زمان.کاش مانده بودم در بی ساعتی وکاش مانده بودم در کودکی.
خسته نباشی رحمت
.
خوابت خوش و بیداریت هوش
.
زیبا و درخور
ممنون حاجی جان.
بله
.
مثل همیشه مرتبطُ زیبا و خواندنی
.
برقرار باشی
مثل همیشه بزرگواری می نمایید.
و کاش مانده بودم در معصومیت!
...........
حاج عمو رحمت
طنین زیبایی از واقعیت "گذر" زمان !
دنیا آمدن ، دنیا را سپری کردن و دنیا را ترک کردن!
............
موفق ، موید و دلشاد باشید
سلام دوست خوبم.آنچه که از آن به کودکی یاد می شود درست همان تعبیر شماست .یعنی پاکی ومعصومیت.
درود فراوان بر شما عمو رحمت.
اول سلام مادرم رو بهتون برسونم ایشون عرض ادب می کنند خدمت شما و همسر عزیزتون و البته علی آقا.
از اینکه دیدم این مطلب به من تقدیم شده خیلی هیجان زده شدم و البته غافلگیر. اینقدر با مطلبتون ارتباط برقرار کردم که انگار خودم نوشتم و متوجه شدم عمو رحمت خیلی خوب احساسات من رو از نوشته هام فهمیده و می تونه منو درک کنه و بفهمه. حس خوبی بهم دادید. به من محبت دارید ازتون سپاسگذارم.
عمو رحمت دوست دارم حرف بزنم اما مدت هاست سکوت مثل یک بغض شده. ای کاش می شد سکوت رو نوشت!!
ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده ای
ما آن شقایقیم که با داغ زاده ایم
سپاس از عمو رحمت عزیز. برای شما و خانواده ی عزیزتون آرزوی سلامتی دارم.
در آرزوی دیدارتون هستم.
ممنونم عمو جان .لطف بفرمایید به مادر گرامی وپدر محترمتان سلام برسانید.
عمو سلام
کاش همچیز خواب بود اگر خوب نبود
کاش میشد خوابی را خوب دید
کاش میشد خواب را به یاد داشت
کاش هیچ کابوسی خواب نبود
کاش هیچ خوابی کابوس نبود
کاش بیداری تیک تاکی نرم داشت
کاش تیک تاک بیداری صدای بلبل بود
کاش یک رویای خوب تیک تاکی خشک داشت
کاش صدای الله اکبر بود در خواب و بیداریمان
وکاش سکوت بود بجای این همه کاش
بدرود
سلام عمو جان.همواره چشم انتظار شکوفایی هایت هستم
همه را بزرگی نوشته
پس جایی برای نوشته های ناچیزم نیست پس استاد با همان کلمه ی الله و اکبر بسنده میکنم
بدان قلمم نتوانست زیبایی قلمت را تحسین کند.
پس سکوت کرد
کاش میشد بهانه ای برای غیاب درمجلس استاد آورد
اما هر چه باشد موجه نیست.
فقط خودش میتواند ببخشد و صد الته خدایش.
هر کلمه اش عبادتیست...
عزیزم، عمویم همیشه تو را با آن بزرگ قیاس می کنم ومی دانم شایستگی نام بزرگ وبزرگمهر را داشته ای.مهرت فزون باد.